تسلیم یا خیزش؛ دو راهی تاریخ‌ساز ژاپن!

تاریخ بارها ژاپن را با سختی‌ها آزموده، اما این‌بار معادلات جهانی چنان تغییر کرده که راه برگشتی نیست. تسلیم یعنی از دست دادن همه داشته‌ها، و ایستادگی شاید به قیمت جان باشد.

به گزارش تحریریه، رسانه خصوصی توتیاو (متعلق به شرکت فناوری بایت‌دنس چین) تحلیل کاملی از نقش ژاپن در معادلات جهانی و فشارهای واشنگتن بر توکیو ارائه کرده است.

دونالد ترامپ تعرفه‌هایی را که قرار بود از ۹ ژوئیه بر کشورهای مختلف اعمال شود، تا اول اوت به تعویق انداخت. یکی از مهم‌ترین دلایل این تأخیر، انتظار برای یک مصالحه از سوی شیگرو ایشیبا، نخست‌وزیر ژاپن بود؛ چراکه نتیجه انتخابات مجلس سنای ژاپن قرار است در تاریخ ۲۰ ژوئیه اعلام شود.

Japan PM Ishiba's Donald Trump study sessions pay off at talks

حزب لیبرال دموکرات که ایشیبا یکی از چهره‌های شاخص آن است، با کاهش شدید محبوبیت مواجه شده و هفت دور گفت‌وگوی بین آمریکا و ژاپن نیز تاکنون بیش حاصل پیش رفته است. بنابراین، ژاپنی‌ها فقط وقت کشی می‌کنند و هدف‌شان این است که هرطور شده، گفت‌وگوها را تا بعد از ۲۰ ژوئیه به تأخیر بیندازند.

اما سوال اصلی این است: بعد از ۲۰ ژوئیه ژاپن چه راهی را انتخاب خواهد کرد؟

نباید فراموش کرد که نیروهای نظامی آمریکا مستقر در ژاپن به هیچ‌وجه اهل شوخی نیستند. آمریکا در ژاپن مثل یک امپراتور در سایه عمل می‌کند! پس به نظر می‌رسد که در نهایت، ژاپن ناچار به سازش خواهد شد. اما این سازش به چه قیمتی؟ بازار داخلی ژاپن بار دیگر در معرض تاراج قرار خواهد گرفت و توکیو مجبور می‌شود دارایی‌های ملی‌اش را صرف خرید اموال و سرمایه‌های آمریکایی کند. اگر هم ژاپن راه سازش را نرود، بازار خودروهایش در آمریکا را از دست می‌دهد.

در هر دو حالت، نتیجه برای ژاپن چیزی جز فاجعه نیست. پس ژاپن کدام راه را برمی‌گزیند؟

چه این‌ور، چه آن‌ور، سرنوشت مرگ است: آمریکا شمشیر را از رو بسته است!

در تاریخ ۷ ژوئیه، دونالد ترامپ با امضای یک فرمان اجرایی اعلام کرد که مهلت نهایی مذاکرات برای اعمال تعرفه‌های جدید بر کالاهای وارداتی، تا اول اوت تمدید می‌شود. کشورهایی که تا پیش از این تاریخ نتوانند با آمریکا به توافق تجاری دست یابند، مشمول تعرفه‌های تنبیهی خواهند شد. همزمان، فهرستی از ۱۴ کشور منتشر شد که این تعرفه‌های سنگین پس از اول اوت بر آن‌ها اعمال خواهد شد — و نام ژاپن با وضوح کامل در میان آن‌ها دیده می‌شود!

از دوم آوریل به بعد، ترامپ به دنبال آن بود که یکی از قدرت‌های بزرگ، تمام‌قد در برابر ایالات متحده زانو بزند. در سناریویی که ترامپ برای خود طراحی کرده بود، ژاپن باید اولین کشوری باشد که به پای آمریکا بیفتد. اما روند ماجراها کمی از آنچه در نمایشنامه ترامپ نوشته شده بود، فاصله گرفت. پس از آنکه چین در چهارم آوریل واکنشی شدید و تهاجمی از خود نشان داد، ترامپ در تاریخ ۹ آوریل اعلام کرد که مهلت مذاکرات را به مدت سه ماه تمدید می‌کند؛ تا از یک‌سو بتواند تمرکز خود را روی مقابله با چین بگذارد و از سوی دیگر، فضا را برای چانه‌زنی با کشورهای دیگر فراهم کند.

تسلیم یا خیزش؛ دو راهی تاریخ‌ساز ژاپن!

ژاپن در ظاهر رفتار بسیار مثبتی از خود نشان داد. در تاریخ ۱۶ آوریل، ریوسی آکازاوا، سیاستمدار ژاپنی از حزب لیبرال دموکرات و عضو مجلس نمایندگان، رهبری هیأتی را بر عهده گرفت و به واشنگتن رفت تا وارد مذاکره شود. ترامپ هم شخصاً با او دیدار کرد و هنوز نیم ساعت از دیدار نگذشته بود که در شبکه‌های اجتماعی پست گذاشت: «مذاکرات آمریکا و ژاپن در آستانه موفقیت است.»

اما واقعیت، سیلی محکمی بود بر صورت ترامپ! مذاکرات نخست، هیچ دستاوردی نداشت و فقط زمان برگزاری دور دوم گفت‌وگوها مشخص شد.

افکار عمومی گمان می‌کردند که ژاپن خیلی زود تسلیم خواهد شد، اما برخلاف این تصور، واکنش ژاپن حتی از پیش‌بینی‌ تحلیل‌گران نیز فراتر رفت. تا پایان ژوئن، هفت دور مذاکره بین دو کشور انجام شد، بدون حتی ذره‌ای پیشرفت!

این وضعیت باعث شد ترامپ کاملاً از ژاپن ناامید شود. از اواخر ژوئن تاکنون، او چهار مرتبه به‌صراحت اعلام کرده که ژاپن در مذاکرات صداقت ندارد، و ایالات متحده در آستانه صدور «آخرین هشدار» به توکیو است.

مقاومت یا تسلیم؛ مرگ حتمی‌ست و اگر زانو بزنی، مرگ حتی دردناک‌تر خواهد بود!

موضع‌گیری سرسختانه‌ی ژاپن نه تنها فراتر از انتظارات آمریکا بود، بلکه نگاه چین به شیگرو ایشیبا را نیز دستخوش تغییر کرد! این مرد واقعاً جرأت ایستادن در برابر آمریکایی‌ها را دارد و بارها صراحتاً اعلام کرده: «ژاپن هرگز وارد مذاکره‌ای نمی‌شود که در آن مجبور به امتیازدهی یک‌جانبه باشد.»

اما ریشه این سرسختی کجاست؟ چرا ژاپن این‌بار واقعاً در موضعی قرار گرفته که «نمی‌تواند» زانو بزند؟ پاسخ را باید در سه عامل اساسی جست‌وجو کرد که عملاً راه هرگونه تسلیم را برای ژاپن بسته‌اند.

آمریکا چه می‌خواهد؟ کاهش تعرفه‌های کشاورزی ژاپن، حذف محدودیت‌های واردات محصولات کشاورزی آمریکایی، افزایش ۲۵ درصدی تعرفه بر خودروهای ژاپنی، و افزایش سهم پرداختی ژاپن برای نگهداری پایگاه‌های نظامی آمریکا در خاک خود. اگر از مورد آخر بگذریم، سه مورد دیگر برای ژاپن حکم مرگ را دارند — به‌ویژه دو مورد اول یعنی کشاورزی و خودروسازی.

کاهش تعرفه‌ها یعنی ضربه مستقیم به اتحادیه‌های کشاورزی ژاپن. افزایش تعرفه خودروها هم یعنی نابودی صنعت خودروسازی. اگر این دو را از ژاپن بگیری، گویی دو سوم جانش را گرفته‌ای!

تسلیم یا خیزش؛ دو راهی تاریخ‌ساز ژاپن!

خودروسازی، شاهرگ اقتصاد ژاپن است. از آغاز قرن بیست‌ویکم، ژاپن یکی پس از دیگری در حوزه‌هایی مانند پنل‌های LCD، لوازم خانگی، تلفن‌های هوشمند و اینترنت شکست خورده است. از سال ۲۰۰۰ به بعد، ژاپن تنها کشور در میان ده اقتصاد بزرگ دنیاست که رشد منفی اقتصادی داشته — با نرخ میانگین منفی ۰.۸۷ درصد در سال! اگر آمریکا صنعت خودروی ژاپن را هم هدف بگیرد، آخرین ستون اقتصاد این کشور نیز فرو می‌ریزد و ژاپن مستقیماً به ورطه نابودی اقتصادی خواهد افتاد.

اما اگر زانو بزند، اوضاع حتی بدتر می‌شود. در ظاهر، اگر ژاپن با خواسته آمریکا برای «تراز کردن تجارت» موافقت کند، همه چیز منصفانه به نظر می‌رسد. اما واقعیت این است که اقتصاد ژاپن توان این‌همه دستکاری و فشار را ندارد.

چرا؟ چون ژاپن تکیه‌گاه اقتصادی‌اش را از طریق کسری تجاری با چین و مازاد تجاری با آمریکا تنظیم کرده است. کسری تجاری ژاپن با چین بسیار بالاست، بنابراین نیاز دارد از محل مازاد تجاری با آمریکا جبران کند. در غیر این صورت، ژاپن فقط چند سال دیگر دوام خواهد آورد و بعد از آن عملاً ورشکسته خواهد شد.

ژاپن تقریباً یک کشور کاملاً وارداتی است. ۱۰۰ درصد سنگ‌آهن، ۹۷ درصد عناصر نادر خاکی، ۱۰۰ درصد مس، ۹۹.۷ درصد نفت، ۹۹ درصد زغال‌سنگ، و ۹۷ درصد گاز طبیعی وارداتی است.

از سال ۲۰۲۰، ژاپن برای پنج سال پیاپی دچار کسری تجاری شده است. در اوج آن، در سال ۲۰۲۲، کسری تجاری این کشور به ۱۵۰.۳ میلیارد دلار رسید. در سال ۲۰۲۴ نیز کسری تجاری ژاپن با چین به ۴۲.۴ میلیارد دلار رسید.

در چنین شرایطی، آمریکا یکی از معدود کشورهایی است که ژاپن با آن مازاد تجاری دارد — و این مازاد برای بقای ژاپن حیاتی است. مازاد تجاری ژاپن با سایر کشورها ناچیز است، اما از سال ۲۰۲۰ تاکنون، ژاپن با آمریکا همواره مازاد داشته؛ تنها در سال ۲۰۲۴، ژاپن ۹ تریلیون ین مازاد تجاری با آمریکا ثبت کرد — یعنی حدود ۶۱۰.۵ میلیارد دلار!

ژاپن دیگر در بازار چین، فروشی ندارد!

آن خودروهای ژاپنی با ظاهر ساده و محتوای یکنواخت که زمانی پرفروش بودند، دیگر برای مصرف‌کننده‌ی چینی جذاب نیستند. تنها جایی که این خودروها هنوز بازار دارند، ایالات متحده آمریکاست — آن‌هم نه از روی علاقه، بلکه چون گزینه‌ی دیگری وجود ندارد. یا باید خودروهای پرمصرف و غول‌پیکر آمریکایی مثل شورولت، بیوک و جی‌ام را خرید، یا به سراغ تسلا رفت؛ در این میان، تنها گزینه‌ی میانه و قابل اعتماد، همان خودروهای ژاپنی‌ هستند.

تسلیم یا خیزش؛ دو راهی تاریخ‌ساز ژاپن!

غرفه لیپ‌موتور در نمایشگاه شانگهای ۲۰۲۵؛ همزمان با رکوردشکنی بازدیدکنندگان

صنعت خودرو آخرین پایگاه اقتصادی ژاپن است؛ تنها بخشی که هنوز برای این کشور ارزآوری دارد. اما ترامپ تصمیم دارد تعادل تجاری برقرار کند، یعنی مازاد تجاری ژاپن با آمریکا را حذف کند — و این برای ژاپن حکم فاجعه دارد!

در واقع، شیگرو ایشیبا انتخاب زیادی ندارد. اما چیزی که او را جسور و مقاوم کرده، فقط فشار سیاسی یا تعصب شخصی نیست؛ پای یکی از قدرتمندترین نهادهای اقتصادی-سیاسی ژاپن در میان است: اتحادیه کشاورزی ژاپن (JA).

تسلیم یا خیزش؛ دو راهی تاریخ‌ساز ژاپن!

البته، این نهاد در میان مردم شهرت چندان خوبی ندارد. خیلی‌ها معتقدند که این اتحادیه منافع کشاورزان واقعی و مردم عادی را نادیده می‌گیرد و بازار محصولات کشاورزی را انحصاری کرده است. اما نمی‌توان انکار کرد که این مجموعه یکی از بزرگ‌ترین و تأثیرگذارترین بلوک‌های قدرت در کل ژاپن است.

این اتحادیه، هم‌زمان بزرگ‌ترین مجموعه اقتصادی، بزرگ‌ترین بانک، بزرگ‌ترین شرکت بیمه، بزرگ‌ترین سیستم درمانی و بزرگ‌ترین شبکه توزیع و تأمین کشور است!

عملاً می‌توان گفت که شریان‌های اقتصادی ژاپن زیر انگشتان این نهاد متمرکز شده‌اند.

و مسئله فقط به اقتصاد محدود نمی‌شود — این اتحادیه کنترل مستقیم یا غیرمستقیم حدود ۳۰ درصد کرسی‌های پارلمان ژاپن را در اختیار دارد و نفوذ بی‌چون‌وچرایی در سیاست دارد. پس جای تعجب نیست اگر بگوییم، موضع سرسختانه شیگرو ایشیبا، بیش از هر چیز، ریشه در خواست همین اتحادیه دارد.

در این میان، انتخابات سنای ژاپن در ۲۰ ژوئیه به یک نقطه‌ی سرنوشت‌ساز بدل شده است. بر اساس نظرسنجی منتشرشده توسط خبرگزاری کیودو، میزان حمایت از حزب حاکم لیبرال دموکرات در حوزه‌های انتخاباتی تنها ۲۰.۵ درصد است. حتی این هم معلوم نیست که ائتلاف حاکم — متشکل از لیبرال‌دموکرات‌ها و حزب کومیتو — بتواند اکثریت کرسی‌ها را در سنا حفظ کند.

اگر شیگرو ایشیبا پیش از انتخابات تسلیم می‌شد، نتیجه‌ ۲۰ ژوئیه برای حزب حاکم یک فاجعه قطعی بود!
و این چیزی نیست که حزب لیبرال دموکرات بتواند از پسش برآید. به همین خاطر از ۱۶ آوریل به این سو، ژاپن ترجیح داد زیر بار هفت دور مذاکره‌ی بی‌نتیجه با آمریکا برود، فقط برای اینکه زمان بخرد و مذاکرات را به بعد از ۲۰ ژوئیه موکول کند. همین هم نشان می‌دهد که مذاکره‌کننده ارشد ژاپن، ریوسی آکازاوا ، چه مهره‌ی زیرکی‌ست؛ او عملاً در مقابل آمریکا هفت‌بار تاکتیک «قلعه‌ی خالی» را اجرا کرد — یعنی وانمود کرد که آماده‌ است، اما در عمل چیزی تحویل نداد!

Japanese minister says no political message behind MAGA cap photo - The  Mainichi

اما حالا حتی خود آمریکایی‌ها هم کم‌کم دارند به شرایط دشوار شیگرو ایشیبا پی می‌برند. واقعیت این است که ترامپ در سیاست خارجی همیشه با سیاست «فشار حداکثری» کار می‌کند، بدون کوچک‌ترین ملاحظه برای متحدان سنتی‌اش.

فرقی نمی‌کند انگلستان باشد، یا فرانسه، آلمان، کانادا یا استرالیا برای ترامپ، همه باید دستور بگیرند!
جملاتی مثل «کشورها زنگ می‌زنند و پاچه خواری مرا می‌کنند» از زبان او عجیب نیست. حتی دبیرکل ناتو، مارک روته، در رسانه‌ها صراحتاً ترامپ را «بابا» خطاب کرد! و نخست‌وزیر بریتانیا، کی‌یر استارمر، را هم در برابر دوربین‌ها تمسخر کرد — بدون ذره‌ای احترام یا نزاکت دیپلماتیک.

بنابراین، اینکه ترامپ حاضر شده تاریخ نهایی مذاکرات را تا اول اوت به تعویق بیندازد، برای ژاپن یک امتیاز بی‌سابقه است. اما سوال اینجاست: این امتیاز به چه کار ژاپن می‌آید؟

در شرایطی که ویتنام تسلیم شد و با اعمال تعرفه‌ی ۲۰ درصد کنار آمد؛ چین اما عقب ننشست و با تهدید به تحریم صادرات عناصر کمیاب (مثل «خاک‌های نادر») دست آمریکا را بست و ورق را برگرداند ژاپن قرار است چه کند؟

با نزدیک‌شدن به ضرب‌الاجل نهایی مذاکرات، ساعت به‌سوی تصمیمی سرنوشت‌ساز برای ژاپن در حال حرکت است.

لحظه‌ی سرنوشت‌ساز نزدیک است: ژاپن کدام مسیر را انتخاب خواهد کرد؟

برخلاف تصور رایج، ژاپن دست بسته نیست — اتفاقاً این کشور ابزارهایی در اختیار دارد که می‌تواند با آن‌ها در برابر آمریکا قد علم کند. ژاپن سرمایه‌ی بزرگی دارد که اگر بخواهد، می‌تواند آمریکا را به زانو دربیاورد.

加藤金融相、株主総会前の有報開示を要請 全上場企業に | ロイター

همان‌طور که کاتو، وزیر دارایی ژاپن، در ۲ مه اعلام کرد، یکی از مهم‌ترین اهرم‌های فشار ژاپن در مذاکرات با آمریکا، اوراق قرضه‌ی خزانه‌داری ایالات متحده است. او به‌صراحت گفت که اگر واشنگتن بر اجرای تعرفه‌های سنگین پافشاری کند، توکیو ممکن است دست به فروش تدریجی این اوراق بزند.

و این فقط یک تهدید توخالی نبود چون ژاپن واقعاً این توان را دارد!
تا ژوئیه ۲۰۲۵، ژاپن در مجموع ۱.۱۳ تریلیون دلار اوراق قرضه‌ی دولتی آمریکا در اختیار دارد و بزرگ‌ترین دارنده‌ی خارجی این اوراق در جهان است. به‌محض آنکه در ۲ آوریل، آمریکا تعرفه‌های جدید را علیه بسیاری از کشورها اعمال کرد، بازار مالی جهانی بلافاصله واکنش نشان داد — یک «مشتری مرموز» شروع به فروش اوراق کرد و باعث شد که بسیاری از سرمایه‌گذاران نیز دنباله‌رو او شوند.

نتیجه چه بود؟ بازده اوراق ۱۰ ساله خزانه‌داری آمریکا از مرز ۴.۵٪ گذشت و اوراق ۳۰ ساله به بالای ۵٪ رسید.
فشار به حدی بالا رفت که جروم پاول، رئیس فدرال رزرو، در آستانه‌ی فروپاشی عصبی قرار گرفت!

بدون تردید، این ۱.۱۳ تریلیون دلار مانند یک سلاح هسته‌ای اقتصادی عمل می‌کند؛ اگر ژاپن واقعاً بخواهد، می‌تواند بازار بدهی آمریکا را دچار فروپاشی کند.

اما یک سؤال کلیدی در این‌جا مطرح است: آیا ژاپن واقعاً جرات انجام چنین کاری را دارد؟

حتی بدون در نظر گرفتن حضور سنگین و استراتژیک نیروهای نظامی آمریکا در ژاپن، تنها نگاهی گذرا به نفوذ عمیق واشنگتن در سیاست داخلی ژاپن کافی‌ست تا فهمید، مقامات وزارت دارایی ژاپن اگر جان‌شان را دوست داشته باشند، بعید است بخواهند آمریکا را با چنین اقدامی رسماً تحقیر کنند.

احساسات متضاد ژاپن: این جان را آمریکا داد، حالا می‌خواهد پس بگیرد!

می‌توان گفت که جان نحیف ژاپن را آمریکا نجات داد.
برنده‌ی واقعی جنگ کره، نه کره‌جنوبی بود و نه ایالات متحده — بلکه ژاپن بود!
در آن دوران، آمریکا برای پشتیبانی از جبهه‌ی جنگی خود، ژاپن را به مرکز لجستیکی خود تبدیل کرد. تجهیزات صنعتی سنگین یکی‌یکی وارد ژاپن شد و همین، پایه‌گذار رشد صنعتی ژاپن گردید. تنها ظرف چند سال، ژاپن که در جنگ جهانی دوم به تلی از خاک تبدیل شده بود، توانست به مرحله‌ی صنعتی‌سازی اولیه برسد و تا دهه‌ی ۱۹۷۰، این کشور به یک قدرت صنعتی کامل تبدیل شد — با صنایع تولیدی و نیمه‌هادی‌هایی که توان رقابت با آمریکا را داشتند.

تسلیم یا خیزش؛ دو راهی تاریخ‌ساز ژاپن!

کارشناسان آموزش صنعتی در حال نظارت بر روند تولید لامپ در شرکت شیبائورا الکتریک توکیو، ژانویه ۱۹۵۱

اما از آن‌جا به بعد، همه چیز تغییر کرد...

داستان را همه می‌دانیم: آمریکا رشد صنعت ژاپن را تاب نیاورد و با ضرباتی سهمگین آن را متوقف کرد.
در حوزه‌ی نیمه‌هادی، ژاپن با ضربه‌ای مهلک مواجه شد، سپس با توافق‌نامه‌ی معروف پلازا (Plaza Accord)، ارزش ین بالا رفت، صادرات ژاپن فروپاشید، و دارایی‌ها در داخل کشور به شکل حبابی افزایش یافت.
در نهایت، دهه‌ی ۱۹۹۰ با ترکیدن حباب اقتصادی آغاز شد و ژاپن وارد یک کابوس چند دهه‌ای شد. امروز هم هنوز نتوانسته از آن دوران سیاه رهایی یابد — همان چیزی که به آن می‌گویند: سی سال از دست‌رفته‌ی ژاپن!

البته توافق‌نامه‌ پلازا درِ اقتصاد ژاپن را کامل نبست. نه از روی دلسوزی، بلکه چون در آن زمان، غولی دیگر در حال برخاستن بود: چین.

با ظهور چین، ژاپن که سرمایه‌گذاری و تولیدش را به خوبی در بازار چین گسترش داده بود، توانست چند سالی دوباره نفسی تازه کند و اقتصادی پویا را تجربه نماید. اما این هم دوامی نداشت.

با عضویت چین در سازمان تجارت جهانی (WTO) در سال ۲۰۰۱، همه‌چیز به‌سرعت تغییر کرد.

در کمتر از دو دهه، چین از جایگاه ششم اقتصادی به دومین اقتصاد بزرگ جهان رسید.

در تولید صنعتی، چین نه تنها به ژاپن رسید، بلکه در صنایعی مانند لوازم خانگی و خودرو از آن پیشی گرفت.

تسلیم یا خیزش؛ دو راهی تاریخ‌ساز ژاپن!


در زمینه‌هایی که ژاپن ضعف داشت — مثل گوشی‌های هوشمند، اینترنت، انرژی‌های تجدیدپذیر و خودروهای برقی — چین انقلابی به‌پا کرد و حتی در برابر آمریکا و اتحادیه اروپا هم قد علم نمود.
اکنون چین بزرگ‌ترین قدرت صنعتی جهان است. نه‌تنها ژاپن، که خود آمریکا هم دیگر توان مقابله با این غول صنعتی را ندارد.

آمریکا اکنون با بحرانی بی‌سابقه مواجه است: بدهی‌هایی عظیم، فروپاشی تولید داخلی، تجهیزات نظامی عقب‌افتاده و رقابت با چین که هر روز سرسخت‌تر می‌شود.

آمریکای امروز، به‌شکل عجیبی شبیه اتحاد جماهیر شوروی اواخر عمرش شده!

اما یک تفاوت کلیدی دارد: آمریکا هنوز گروهی از متحدان اسمی در اطراف خود دارد و زرادخانه‌ای بزرگ از تجهیزات نظامی، که آن را همچنان به قدرتی جهانی تبدیل کرده‌اند.

و حالا، در این شرایط وخیم اقتصادی، آمریکا چاره‌ای جز باج‌گیری از متحدانش نمی‌بیند.

وقتی بارها و بارها در مهار چین شکست خورده، طبیعی است که دست در جیب دوستانش کند — و در صدر این فهرست، ژاپن قرار دارد.

اما این زورگیری هم آسان پیش نمی‌رود: ژاپن در دو راهی مرگ و زندگی

از اواخر سال ۲۰۲۴، چین به‌وضوح استراتژی پنهان‌کاری و خویشتن‌داری را کنار گذاشت. رسانه‌های خارجی می‌گویند چین در معرفی تسلیحات جدید و سیاست خارجی خود حالت تهاجمی گرفته، ولی واقعیت چیز دیگری است — چین فقط شفاف‌تر شده و همین شفافیت، دنیا را شوکه کرده است.

درحالی‌که کشورها طی ده سال گذشته نتوانستند به اندازه‌ی یک‌ماه چین تسلیحات نوین رونمایی کنند، چین با معرفی تجهیزات نظامی شگفت‌انگیزی جهان را مبهوت ساخت:

  • جنگنده‌های نسل ششم دوگانه
  • ناو تهاجمی آبی-خاکی
  • هواپیمای هشدار زودهنگام KJ-3000
  • پهپاد استراتژیک شناسایی شن‌یینگ
  • پهپاد تهاجمی Gongji-11
  • و حتی پهپادهایی به اندازه‌ی یک پشه!

تسلیم یا خیزش؛ دو راهی تاریخ‌ساز ژاپن!

پهپاد ساخته شده توسط دانشگاه ملی فناوری دفاعی (NUDT) در استان هونان چین، مجهز به دوربین‌های فوق فشرده، میکروفون و حسگرهای الکترونیکی

در همین زمان، بحران تعطیلی تیک‌تاک رخ داد و انبوهی از کاربران خارجی به سمت شبکه‌های اجتماعی چینی سرازیر شدند.

هم‌زمان با آن، چین در عرصه هوش مصنوعی هم با ابزارهای سطح استراتژیکمانند DeepSeek یک جهش بزرگ رقم زد.

اتفاق جالب دیگر، پیروزی پررنگ چین در نبرد هوایی هند-پاکستان در ۷ مه بود — با نتیجه‌ی شش به صفر به نفع پاکستان با استفاده از تسلیحات چینی!
این پیروزی، نظام تسلیحاتی چین را به‌عنوان پادشاه میدان نبرد به دنیا معرفی کرد.

همچنین در جنگ میان ایران و اسرائیل، جهان به‌روشنی فهمید که نباید هم‌زمان با دو قدرت بزرگ یعنی آمریکا و چین دشمنی کرد. چون اگر با آمریکا به مشکل بخوری و چین هم پشتت نباشد، دیگر هیچ دوست یا متحدی نخواهی داشت که از تو دفاع کند.

زنده ماندن برای ژاپن اولویت است

اگرچه ژاپن در تاریخ خود لکه‌هایی دارد، اما چین هنوز هم در مسیر تشکیل منطقه آزاد تجاری چین-ژاپن-کره جنوبی قدم برمی‌دارد. آمریکا سال‌هاست که ژاپن را حمایت کرده، اما حالا به نظر می‌رسد که می‌خواهد کنترل و حتی جان ژاپن را پس بگیرد.

اقدام این بار آمریکا بسیار شدیدتر و بی‌رحمانه‌تر از دوران توافقنامه‌ پلازا است. آن زمان هنوز چین به عنوان بازار عظیم اقتصادی حضور داشت و ژاپن می‌توانست روی آن حساب کند. اما اکنون دیگر آن فرصت وجود ندارد.

چین دو گزینه پیش رو دارد:
یکی حرکت به سمت شرق و همکاری در قالب منطقه آزاد تجاری چین-ژاپن-کره جنوبی،
و دیگری حرکت به سمت غرب، که در این صورت چین به‌طور کامل جای ژاپن را در منطقه و زنجیره‌های اقتصادی می‌گیرد.

هند رسما اعلام کرده که قصد دارد از موضع قدرت با آمریکا مذاکره کند، اما شرایط هند و ژاپن متفاوت است؛ یک طرف ژاپن رقیب دیرینه خود یعنی چین را دارد که حالا قله‌های صنعت تولید را فتح کرده و دیگر فقط یک گام با تسلط کامل بر بازار فاصله دارد، و طرف دیگر، آمریکا است که هر لحظه می‌تواند نفس ژاپن را به راحتی بگیرد.

در نهایت، ژاپن در هر مسیری که قدم بگذارد، به نوعی با سرنوشت تلخی مواجه است.

پس بهتر است به جای مردن در گوشه‌ای با حقارت، ایشیبا شجاعانه برخیزد و ریسک کند، چون حداقل این‌گونه می‌تواند به یک قهرمان ملی تبدیل شود و نامش در تاریخ ژاپن جاودانه بماند.

پایان/

۲۵ تیر ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 32961

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 3 + 9 =